به وقوع حملات مكرر تشنج (بیش از دوبار) اطلاق می شود.
به فعالیت الكتریكی غیرطبیعی شدید و ناگهانی، ولی گذرای گروهی از نورونهای مغزی كه دچار تحریك پذیری بیش از حد معمول هستند، گفته می شود كه غالبا با بروز علائم بالینی همراه است.
تشنج می تواند ناشی از اختلال و ضایعه اولیه نورنهای مغز باشد و یا اینكه نورونهای مغزی سالم بوده و تحت تاثیر یك اختلال غیر مغزی (مثل افت شدید قند خون یا سدیم خون) دچار تحریك پذیری و تشنج شده باشند. بنابراین تشنج بیماری نیست بلكه تنها نشانه ای از اختلال عملكرد نورونی است كه میتواند منشاء مغزی یا غیرمغزی داشته باشد. اما صرع یك بیماری است و به تشنجاتی اطلاق میگردد كه علل مغزی داشته و دلالت بر وجود ضایعه ای مشخص وماندگار در نورونها دارند متاسفانه علیرغم تمام پیشرفتهای پزشكی در بیش از %50 موارد، علت ضایعه نورونی در صرع غیرقابل تشخیص می ماند. هدف از درمان صرع:كنترل و مهار فعالیت غیر طبیعی نورونهای متشنج و جلوگیری از انتشار آنها به سلولهای دیگر است تا از وقوع حملات تشنج جلوگیری شود. بدیهی است چنانچه ماهیت و كانون نورونهای تشنجی، مشخص تر باشد دستیابی به درمانهای موثرتر افزایش بیشتری یافته و پیش آگهی بهتری در انتظار بیمار خواهد بود و براین اساس اقدامات تشخیصی مثل نوار مغزی و روش های تصویربرداری به ویژه "MRI" كمك های شایانی می نمایند.
%1تا 5% انسان ها به بیماری صرع دچارند ولی 5/1% تا 5% افراد ممكن است لااقل یكبار در عمر خود تشنج نمایند كه چنانچه ذكر شد الزامأ همگی مبتلا به صرع نیستند. بنابراین به نظر می رسد در ایران حدود 350 تا 700 هزارنفر مصروع وجود داشته باشد اما متأسفانه به دلایل مختلف مانند عدم تشخیص صحیح و یا انكار بیماری تعداد بیماران شناخته شده و تحت درمان ما به مراتب كمتر از این مقدار است! بیشترین شیوع سنی صرع در سالمندان (بالاتر از 65 سال) است كه متأسفانه كمتر مورد توجه قرار می گیرد و پس از آن كودكان زیر 10 سال به ویژه شیرخواران، بیشترین شیوع صرع را دارند.
صرع در كشورهای پیشرفته شیوع نسبتا كمتری دارد كه احتمالا به دلیل رعایت بیشتر مسائل بهداشتی بویژه در حاملگی و زایمان، پیشگیری از ضربه های مغزی، كنترل عفونت ها و... می باشد.
تشنج در نورون های با عملكرد متفاوت، با علائم بالینی مختلفی همراه است. تشنج نورون های حركتی بویژه در لب فرونتال مغز منجربه حملات موتور به صورت حركات غیرارادی اندام ها و سروگردن و تنه و تشنج نورون های حسّی بویژه در لب پاریتال منجربه بروز حملات حسّی مثل گزگز یا مورمور شدن و احساس برق گرفتگی در جایی از بدن می گردد كه به ترتیب به: "تشنج موتور" و "تشنج سنسوری" معروفند. تشنج نورنهای لب اكسی پیتال با بروز علائم بینایی و در لب تمپورال منجربه وقوع علائم مختلف تشنجی مثل احساس های چشایی، بویایی، شنوایی، احساسات مبهم احشایی و همچنین علائم هیجانی، خلقی و روانی گذرا می گردد زیرا نورونهای بخش های مختلف لب تمپورال، مسئول عملكردهای عصبی گفته شده هستند.
صرفنظر از علائم بالینی، محل (كانون) و گستردگی نورنهای تشنجی بهترین اساس طبقه بندی انواع تشنجهای
صرعی است و براین اساس به تشنجات ناشی از گروهی از نورنهای مغز كه حداكثر تا یك نیمكره را در برگیرند، "تشنج یا صرع موضعی" (فوكال یا لوكال یا پارشیل) و به تشنجات دو طرفه نیمكره های مغز، "صرع منتشر (ژنرالیزه)" گویند.
صرع ژنرالیزه غالبا با بروز عدم هوشیاری و قطع ارتباط بیمار با محیط و عدم توانایی در به یادآوری حوادث حین تشنج همراه است. در صرع ژنرالیزه حركتی، بیمار دچار سقوط و حركات تونیك و / یا کلونیك و در فرم غیرحركتی تنها ارتباط بیمار با محیط اطراف به مدت چند ثانیه قطع می شود كه به "صرع ابسانس" معروف است.
"صرع های میوكلونیك" كه با پرش های نامنظم قسمت های مختلف بدن همراهندغالبا منجربه اختلال هوشیاری نمی شوند; و جز صرع های ژنرالیزه به حساب می آیند. در صرع موضعی چنانچه كانون مشخص و منفردی عامل تشنج باشد، به "تشنج موضعی ساده" و چنانچه كانونهای متعدد درگیر باشد به "تشنج موضعی پیچیده" معروف است. مبتلایان به صرع موضعی به ویژه فرم ساده غالبأ دچار اختلال هوشیاری و سقوط نمی گردند و علائم حین تشنج را به یاد دارند.
حملات موضعی می توانند با انتشار به نیمكره مقابل به فرم ژنرالیزه تبدیل شده و در این صورت به تشنج موضعی اولیه كه بیمار آن را به یاد می آورد، "هشدار"(Aura) و به تشنج منتشر بعدی كه از آن چیزی در خاطر بیمار نمی ماند "حمله ژنرالیزه ثانویه" می گویند. حملات ژنرالیزة اولیه، ابتدا به ساكن در هر دو نیمكره به طور همزمان رخ می دهند. ذكر این نكته ضروری است كه بسیاری از انواع حملات صرعی در این قالب قابل طبقه بندی نبوده و به عنوان "بیماری یا سندرم های صرعی طبقه بندی نشده"، شناخته می شوند.
صرع موضعی به ویژه نوع كمپلكس (SPS) شایع ترین نوع صرع است كه چون در اكثر موراد از لب تمپورال نشات می گیرند به صرع تمپورال نیز معروفند و متاسفانه به علت تظاهرات بالینی متفاوت كه میتواند با بسیاری از حالات غیرتشنجی اشتباه شود، در بعضی موارد مورد غفلت واقع می شود.
تشنج های ژنرالیزه تونیك – كلونیك در درجه بعدی از نظر شیوع قرار دارند. تشنج ها می توانند به فرم های دیگر نیز تبدیل شوند مثلا فرم موضعی ساده منجربه به فرم كمپلكس و آن نیز منجربه فرم ژنرالیزه شود و نیز یك بیمار ممكن است به انواع متفاوت تشنج در زمانهای مختلف و یا یك زمان واحد دچار باشد.
تعیین نوع تشنج و صرع و به ویژه لوكالیزاسیون آن از نظر درمان و پیش اگهی بسیار مهم است مهمترین علل غیرمغزی تشنج شامل موارد زیر است:
تب شدید (ç ْ (T>38.5، افت شدید قند خون (كمتر از 30 mg%)، افت سدیم خون (كمتر از 110 mg%)، افت شدید پتاسیم و منزیوم خون، بیماریهای پیشرفته كبدی و كلیوی، افزایش شدید قند خون و كمای هیپراسمولار، عوارض دارویی، بعضی مسمومیت ها و... ; بدیهی است طبق تعریف به این تشنج ها، صرع اطلاق نمی شود.
سكته های مغزی، خونریزیهای مغزی، تومورهای مغز و پرده مغز، ضربه های مغزی، عفونت های دستگاه عصبی، بیماریهای تحلیل برنده مغز مثل آلزایمر، اختلالات متابولیك، ژنتیكی و آثار بیماریها و ضربات مغزی دوران جنینی و زایمان می باشند.
همگی این عوامل تنها علت 40% موارد صرع را تشكیل میدهند و در قریب 60% موارد، علیرغم تمام پیشرفت های پزشكی، تعیین علت صرع ممكن نیست كه این گروه به صرع ایدیوپاتیك (با علت نامشخص) معروفند.
اهمیت تشخیص و درمان به موقع و صحیح صرع بركسی پوشیده نیست زیرا غیراز عواقب جسمی، روانی و اجتماعی، نورونهای متشنج با مصرف شدید اكسیژن و گلوكز مغز منجربه آسیب نورون های سالم مجاور و گاه تبدیل آن ها به كانون های تشنجی جدید می شوند، یعنی هر تشنج میتواند منجربه وقوع كانون تشنجی جدیدتری شود. تشخیص تشنج اساسا بالینی است. آنچه كه بیماران و بویژه همراهان و افرادی كه اورا حین تشنج دیده اند روایت می كنند و معاینة وی (حین و بعد از تشنج) بسیار راهگشاست; برای نمونه :گاز گرفتن زبان و زخمی شدن آن، اختلال در پاسخ مردمك ها به نور و اختلال در رفلكس كف پا (وجود علامت بابنسكی) شواهد خوبی از وقوع تشنج هستند.
با این وجود در بسیاری از موارد (حملات غیرتشنجی) می توانند با یك تشنج حقیقی اشتباه شوند.این اشتباه آنقدر شایع است كه حدود 20% تا 30 % بیمارانی كه به عنوان صرع مقاوم به درمان به مراكز فوق تخصصی مربوطه ارجاع داده می شوند، به حملات غیرتشنجی دچار بوده و اساسا صرع نداشتند ! لذا استفاده از حداكثر امكانات تشخیصی (الكتروفیزیولوژیك، آزمایشگاهی و تصویربرداری) لازم است. بهترین اقدام پاراكلینیكی در تشخیص تشنج و صرع، نوار مغزی است كه در شرایط استاندارد می تواند در حدود 60 تا 70 % موارد، وقوع تشنج را با نمایش دیسشارژهای الكتریكی غیرطبیعی تأئید نماید. چنانچه بتوان امواج مغزی را حین وقوع تشنج ثبت نمود، قطعا بر دقت آن افزوده خواهد شد و این كاری است كه در روش (video EEG monitoring) انجام می شود و امواج مغزی بیمار طی 24 تا 48 ساعت بستری در اتاق مخصوصی كه در تمام مدت تحت فیلمبرداری است به طور كامل ثبت شده و هرگونه حالات و حركات غیرطبیعی وی با EEG همزمان تطبیق داده می شود. این روش بویژه برای جداسازی تشنج از حوادث غیرتشنجی بسیار مفید است. اخیرا از MEG(Magnetoencephalography) نیز در حد محدود برای تشخیص تشنج و به عنوان مكمل EEG در معدودی مراكز استفاده می شود.
روز به روز بر ارزش تصویربرداری از مغز در تشخیص و درمان به ویژه در مبتلایان به فرم مقاوم به دارو كه ممكن است كاندید جراحی باشند، افزوده می شود. هرچند سی تی اسكن می تواند تومورها و ضایعات بزرگ را نشان دهد ولی غالبا در مصروعین نرمال است. از سی تی اسكن در موارد اورژانس و در تمام مواردی كه امكان انجام MRI نیست، استفاده می شود. دقت MRI در تشخیص ضایعات مغزی به مراتب از سی تی اسكن بیشتر است و روش تصویربرداری برتر در تمام مبتلایان به صرع می باشد. MRI، MRS، SPECT، PET در تعیین نوع ضایعات مغزی و كانون آغازین تشنج بسیار كمك كننده اند.
تصویربرداری از هر بیمار جدید اپی لپسی به شرح زیر اندیكاسیون دارد: 1- شرح حال یا EEG دلالت برتشنجات موضعی داشته باشد. 2- وقوع حملات تشنجی در شیرخواران كوچك (كمتر از یك سال) یا بالغین (بالاتر از 18 سال) باشد. 3- معاینه بیمار دلالت بر وجود علائم فوكال یا یكطرفة نورولوژیك ثابت داشته باشد. 4- عدم كنترل تشنج باداروهای خط اول. 5- عود صرع پس از یك دوره كنترل خوب با دارو.6- وقوع تغییر در الگو و نوع تشنج های بیمار. 7- تشدید حملات تشنجی علیرغم درمان مناسب. 8- وقوع تغییر در علائم معاینه بیمار. در چهار مورد اخیر تكرار تصویربرداری علیرغم تصاویر قبلی اندیكاسیون دارد.
اساس درمان صرع به مصرف داروهای ضد تشنج (یا ضدصرع (Antiepileptic drugs-AEI) و پرهیز از عوامل محرك تشنج (مثل گرسنگی، بیخوابی، استرس، تب شدید، ضربه های سرو...) میباشد.
انتخاب دارو بیشتر براساس نوع صرع است و 4 عوامل دیگری مثل سن، جنس، شغل و شرایط اجتماعی بیمار و... نیز در این انتخاب دخالت دارند. بصورت نیاز میتوان از داروهای بیشتری بعنوان درمان توام استفاده نمود. چنانچه از آخرین تشنج لااقل 3 سال بگذرد و EEG بیمار طبیعی شود میتوان تصمیم به كاستن تدریجی و قطع دارو گرفت.
مهمترین عامل شكست درمان صرع، مصرف نامرتب و ناكامل داروست. در جدول ذخیرة انتخاب رایجترین داروهای ضدصرع آورده شده است.
حدود 30-20 % موارد صرع كه بیشتر شامل فرم های ژنتیكی و خوش خیم صرع های نوزادی و كودكی است، حتی بدون درمان با بهبودی همراهند. حدود 40-30 % بیماران با درمان صحیح و طولانی پیش آگهی خوب و امید بقطع كامل دارو درآینده را خواهند داشت. 20-10 % بیماران نیاز به مصرف مادام العمر دارو دارند و درمان این گروه بیشتر، كنترل كننده است تا بهبود یابنده. حدود 25-20 % بیماران، علیرغم بهترین درمانهای دارویی همچنان دچار تشنج های مكرر بوده كه در این گروه بایستی به روش های جراحی توسل جست هرچند كه غالبا پس از آن نیز به ادامه درمان دارویی نیاز دارند.
_____________________________________________________________________
ابسانسAbsence تشنج:(seizure)
تشنج موتورMotor seizure تشنج موضعی پیچیده coplex partial S.(CPS)
تونیك tonic مكونیك clonic حمله ژنرالیزه اولیه primary generalized
حمله ژنرالیزه ثانویه socorclary generalized seizure
ژنرالیزه cqeneralized سنسوری sensory sei
صرع ایدئوپاتیك Idiopathic Epilepsy صرع لب تمپورال (Temporal lobe Epikpsy-TLE)
علامت پابنسكی Bobinskis sign ملات غیرتشنجی Non-epileptic events
میوكلونیك Myoclonic نوار مغزی Electroencephalography(EEG)
فوكال،لوكال،پارشیل potial or local or focal
روشهای تصویر برداری كه در بیماران مبتلا به صرع مورد استفاده قرار می گیرند عبارتنداز:
1- روشهای تصویر برداری آناتومیك شامل سی تی اسكن و MRI كه در این مقاله مورد توجه هستند.
2- روشهای تصویربرداری فانكشنال شامل PET، SPECT FMRI، و MEG كه جهت بررسی عملكرد مغز و توپوگرافی مغز مورد استفاده قرار می گیرند.
CTاسكن
در حال حاضر نقش CT اسكن در بررسی صرع بطور قابل توجهی كاهش پیدا كرده است اما هنوز در بسیاری از مراكز در اسكرینینگ اولیه New Onset Seizure از نظر رد احتمال تومور یا خونریزی و در شرایط حاد و اورژانس بدلیل دسترسی راحت تر به CT و نیز زمان كوتاه اسكن مورد استفاده قرار می گیرد. اما در ارزیابی بیماران مبتلا به اپی لپسی مزمن و صرع پارشیل عملا نقش بسیار محدودی داشته و نباید بعنوان قدم اول مورد استفاده قرار بگیرد و در این موارد روش انتخابی MRI است.
MRI
این مدالیته روش انتخابی در بررسی مبتلایان به صرع است و بدلیل كنتراست رزولوشن بالاتر نسبت به سی تی اسكن، امكان تصویربرداری از مغز در پلان های مختلف و فقدان آرتیفكت استخوانی میتواند به تشخیص بهتر ضایعات كوچك، افتراق بهتر ساختمانهای ماده خاكستری و سفید و نیز مشاهده بهتر هیپوكامپ كمك كند و تمام این عوامل نقش بسیار اساسی در تصویربرداری صرع دارند.
حسیاسیت MRI در تشخیص ضایعات اپی لپتوژنیك مثل تومورها، مالفورماسیونهای عروقی و مزیال تمپورال اسكلروزیس بین 90 تا 100% برآورد شده است. بعلاوه MRI در تعیین این مسئله كه یك بیمار مبتلا به صرع چقدر ممكن است بعداز جراحی Seizure Free شود ارزش زیادی دارد.
در مجموع MRI روش تصویربرداری برتر در تشخیص اختلالات ساختمانی (استراكچرال) است كه میتوانند منجربه به صرع شوند.
پروتوكل های مورد استفاده در مراكز مختلف دنیا متفاوت است اما با توجه به اینكه شایعترین عوامل اتیولوژیك صرع با سن بیمار فرق می كند، مطالعات MRI و پروتوكل مورد استفاده را باید براساس سن بیمار و نیز محتمل ترین تشخیص تنظیم نمود.
برای نمونه:
- در بیماران مبتلا به اپی لپسی لوب تمپورال كه با EEG مشخص شده است با در نظر گرفتن این مسئله كه شایع ترین علت صرع لوب تمپورال در بالغین مزیال تمپورال اسكلروزیس (MTS) است تهیه تصاویر كورونال ابلیك T2W FSE با رزولوشن بالا و ضخامت 3mm عمود بر محور طولی هیپوكامپوس از نظر بررسی تغییرات هیپوكامپوس و سایر ساختمانهای مزیال تمپورال لوب لازم است.
- یا مثلا با توجه به اینكه در كودكان شایع ترین علت سیژراكتیویتی مالفورماسیونهای مادرزادی ( مثل كورتیكال دیسپلازی، هتروتوپی، Lissencephaly و شیزنسفالی و....) هستند بنابراین سكانس T1W Inversion Recovery 3D بارزولوشن بالا كه بالاترین قابلیت تفكیك ماده سفید و خاكستری را دارد میتواند به تشخیص بهتر ضایعات بالا كمك كند.
- در جوانان و بالغین جوان، "تروما" شایع ترین علت صرع است لذا استفاده ازسكانس T2W GRE (گرادیانت اكو) میتواند به تشخیص شواهد خونریزیهای جدید یا قدیمی كمك كند.
- در سنین بعداز 60 سال ضایعات عروقی مغز و نیز بیماریهای نئوپلاستیك شایعترین علل اپی لپسی هستند لذا استفاده از تصاویر دیفیوژن (DWI) و نیز تزریق ماده كنتراست ضروری است.
از سوی دیگر در بیمارانی كه سیژر همراه با نقص نورولوژیك حاد باشد نیز صرفنظر از سن نیاز به انجام مطالعه دیفیوژن (DWI) وجود دارد.
مروری كوتاه بر بعضی از علل صرع و نمای تصویربرداری آنها :
مزیال تمپورال اسكلروزیس. خانم 32 ساله با سابقه صرع به مدت 9 سال آتروفی و افزایش سیگنال T2 در هیپوكامپ طرف چپ
اما دیلاتاسیون شاخ تمپورال مجاور هیپوكامپ، یافته قابل اعتمادی نیست.
2- اختلالات مربوط به نموو تكامل كورتكس و كورتیكال دیسپلازی دومین علت مهم و شایع اپی لپسی است. تصویربرداری دراین اختلالات نیازمند یك پارادیم تصویربرداری متفاوت است. برای نشان دادن این اختلالات استفاده از تصاویر بارزولوشن بالا که بالاترین قدرت تفكیك بین ماده سفید و خاكستری را داشته باشد ضروری است. كه تصاویرT1W IR یا FSPGR كمك كننده است.
به این ترتیب تغییرات جرئی دیسپلازی كورتیكال را میتوان تشخیص داد.
این بیماریها درسه گروه قرار می گیرند:
1- اختلال در نورونال پرولیفریشن
2- اختلال در نورونال میگریشن
3- اختلال در نورونال ارگانیزیشن
این گروه از اختلالات، نمای بسیار متغیری داشته و از نواحی با یك كورتكس ضخیم و صاف ( پاكی ژایریا) تا یك كورتكس با نامنظمی ظریف در سطح داخلی و خارجی (پلی میكروژایریا) متغیر است.
بعضی از این خصوصیات تی پیكال عبارتنداز:
- پاترن غیرطبیعی ژیروس ها با سیگنال مشابه با كورتكس نرمال
- جداسازی نامناسب اینترفیس ماده سفید و خاكستری و سیگنال غیرطبیعی T2 در ماده سفید مجاور
- وجود یك CSF cleft همراه با یكی Cortical dimple كه براحتی قابل تشخیص هستند و اغلب همراه با دیسپلازی كورتكس مجاور است.
Incomplete Lissencephalyخانم 23 ساله با شرح حال صرع وعقب افتادگی ذهنی، آژایریا در نواحی پاریتو اكی پیتال و پاكی ژایریا در نواحی فرونتوتمپورال همراه خحثقبا سیلوین فیشر كم عمق
Subependymal Heterotopia آقای 33 ساله با سابقه 10 سال صرع، ندول های ساب اپاندیمال با سیگنال مشابه كورتكس
این نوع سیژر اغلب با یك انفجار خنده كه معمولا در شروع تشنج است مشخص میشود. و بطور تی پیكال همراه با هیپوتالامیك هامارتوما است. كه ممكن است یك ضایعه كوچك درمحل Tuber Cinereum بوده و یا بصورت یك توده پدانكوله كه بطرف سیسترن پره پونتاین رشد می كند باشد.
اینها اغلب همراه با كمپلكس پارشیل سیژر، بلوغ زودرس و اختلالات رفتاری هستند.
MRI بهترین روش تشخیص این ضایعه است كه در T2WIو T1WIسیگنال مشابه ماده خاكستری دارد و پس از تزریق كنتراست انهانس نمی شود.
هامارتومTuber cinereum
تروما فقط در حدود 5% از موارد میتواند منجر به سیژر شود.
یك سری خصوصیات خاص باعث افزایش احتمال صرع پست تروماتیك دیررس می گردد:
- تشنج بلافاصله بعد از تروما یا بافاصله زمانی كوتاه پس ازتروما
- دپرسدفراكچر (Depressed Fracture)
- خونریزی اینتراكرانیال
- آسیب فوكال مغز
- فراموشی طولانی بعدازتروما و نیز زمینه های ژنتیكی
در این موارد MRI روش تشخیصی انتخابی است و اغلب ضایعه ای كه دیده میشود بصورت اسكارگلیوتیك در حدفاصل ماده سفید و خاكستری در لوب تمپورال یا سطح تحتانی فرونتال، (Shear Injuries)
كورپوس كالوزوم، تالاموس و ساقه مغزاست.
و اغلب سكانس های T2W GRE، FLAIR كمك كننده هستند.
كلا عامل 2-1% كل سیژرها و 5-4% پارشیل سیژرها هستند.
این تومورها شامل:
DNET و گانگلیوگلیوما –آستروسایتوما و اولیگودندروگلیوما شایع ترین هستند.
DNET همراهی زیادی با پارشیل كمپلكس سیژر مقاوم به درمان دارد.اینها معمولا در لوب تمپورال یا پاریتواكسی پیتال قرار دارند.یک ضایعه کورتیکال که اغلب نمای مولتی سیستیك (Bubbly) داشته و باعث اكسپنشن فوكال كورتكس و اسكالوپنیگ استخوان مجاور می شوندو معمولا بعد از تزریق انهانس نمی شوند.
- "گانگلیوگلیوما" :معمولا بصورت یك نئوپلاسم سیستیك با یك ندول انهانسینگ است، كه حدود مشخص داشته و در كورتكس قرار دارد. اغلب در لوب تمپورال یا اكسی پیتال قرار داشته و با صرع فوكال مزمن همراه است.
شیوع سیژر در اولیگودندروگلیوما بیشتر از آستروسایتومااست كه دلیل آن درگیری بیشتر كورتكس در این تومور می باشد.
DNET در لوب پاریتال چپ خانم 28 ساله با سابقه تشنج به مدت چند ماه، ضایعه کورتیکال با نمای کلاسیک Bubbly
آناپلاستیك اولیگودندروگلیوما (گرید3) خانم 41 ساله با سابقه سیژر
تومور لوب فرونتال چپ با کلسیفیکاسیون و انهانسمنت هتروژن
حوادث عروقی قبل، حین و یا بعد از تولداعم ازهیپوكسیك، ایسكمیك یا هموراژیك میتوانند منجربه رنج وسیعی ازاختلالات اینتراكرانیال گردند كه بعضی از آنها همراه با صرع هستند.
پری ناتال هیپوكسیك –ایسكمیك انسفالوپاتی یك علت شایع اپی لپسی است در مرحله حاد بیماری، سونوگرافی یك وسیله مناسب و سریع برای بررسی بیمار است. CT یك روش مناسب در تشخیص خونریزی است اما MRI از نظر ارزیابی وسعت و پاترن آسیب مغزی دقیق تر است.
MRI بخصوص از نظر تشخیص پری ونتریكولارلکومالاسیاو انسفالومالاسیای مولتی سیستیك و نیز بررسی تغییرات ساقه مغز و بازال گانگلیا كه میتوانند در تعیین درجات مختلف HIE موثر باشند لازم است.
Chronic HIE كودك 7 ساله با تشنج از بدو تولد، سیستیك پری ونتریكولار لكومالا سیا و گلیوزیس در نواحی پری رولاندیك
در بیماران مبتلابه صرع یافته های اتفاقی و غیرمرتبط به تشنج بیمار در MRI ممكن است دیده شود كه عبارتند از: "آراكنوئیدسیست"، "كوروئیدال فیشرسیست"، "بزرگ شدن فضاهای پری واسكولار" (Virchow-Robin)
و نیز "ونوس آنژیوما"(DVA) که اگر بصورت ایزوله باشد یافته اتفاقی است و ارتباطی با تشنج ندارد. اما DVA میتواند همراه با كاورنوس مالفورمیشن باشد كه دراینحالت خود كاورنوس مالفورمیشن میتواند ازعلل صرع باشد.
كاورنوس مالفورمیشن. خانم 32 ساله با سابقه اپی لپسی به مدت 12 سال، ضایعه لوب تمپورال راست با رینگ هیپواینتنس هموسیدرین در تصاویر T2W
بقایای هیپوكامپال سولکوس، یكی ازواریاسیونهای نرمال است كه نباید با هیپوكامپال اسكلروزیس یا تومور اشتباه گردد.
Postictal cerebral edema(Transient seizure-related MR changes)
تغییرات گذرا و قابل برگشت كه پس از سیژرهای حاد و یا بعد از استاتوس اپی لپتیكوس دیده می شود. در نواحی سوپراتنتوریال قرار گرفته و به كانون اپی لپتوژنیك مربوط است و به طور تی پیكال باعث افزایش سیگنال در تصاویر T2WI می شود كه منجر به ابتلا كورتكس و ماده سفید ساب كورتیكال می گردد. در فاز حاد باعث محدودیت دیفیوژن شده و DWI مثبت می شود و بعد از تزریق نیز ممكن است انهانس شوند.
در تشخیص افتراقی ضایعات دیگر مثل انسفالیت - سربریت واسكولیت - ضایعات ایسكمیك و حتی آستروسایتوما ممكن است مطرح شود. نكته مهم توجه به علائم بالینی و در موارد لزوم تكرار MRI است
تصویربرداری كراس سكشنال نقش مهمی در ارزیابی بیماران مبتلا به صرع دارد. هدف اصلی مشخص نمودن ضایعات اپی لپتوژنی است كه امكان درمان جراحی آن وجود دارد.
MRI روش تصویربرداری انتخابی برای این بیماران است و دلیل آن حساسیت بالا در تشخیص MTS در مبتلایان به صرع لوب تمپورال و نیز حسیاسیت بالا در تشخیص اختلالات عروقی، تومورها و انفاركت در مقایسه با سی تی اسکن است.
آنالیز متابولیك مغز با استفاده از ام اراسپكتروسكپی نسبت به MRI معمولی (Conventional) حساسیت بالاتری دارد اما هنوز نیاز به مطالعات و بررسی های بیشتر در این زمینه وجود دارد.
1. Scott W.A.Magnetic Resonance Imaging of the brain and spine.4th ed.Philadelphia: LLW 2009
2.Yousm DM، Grossman RI.The Requisites Neuroradiology.3rd ed.Philadelphia: Elsevier 2010
3. Edelman RR، Hesselnik JR، Zlatkin MB، Crues JV.Clinical Magnetic Resonance Imaging.3rd ed.Philadelphia: Saunders 2006
4. Osborn A.G، Ross J، Salzman K.L … et all.Expert ddx: Brain and spine.Philadelphia: LWW 2009
5. Osborn A.G، Hedlund G.L، Blaser K.L … et all.Diagnostic Imaging Brain.Utah:AMIRSYS Inc 2010
6. Duncan J.S.Imaging in the surgical treatment of epilepsy.Nat.Rev.Neurology 2010 ; 6: 537-550
7. Wright N.B.Imaging in epilepsy: a peadiatric perspective.The British Journal of Radiology 2001 ; 74: 575-589
8. Ricci P.E.Imaging of Patients With Epilepsy.CNI REVIEW 2003
9. Berkovice S.F … et all.ILAE neuroimaging commission recommendations for neuroimaging of persons with refractory epilepsy.Epilepsia 1998 ; 39، 1375-1376
10. Kuzniecky R.I، Jackson G.D.Temporal lobe epilepsy.In: Magnetic resonance in epilepsy (1st ed).New York: Raven Press 1995 :107-82
11. Barkovich A.j.Pediatric Neuroimaging.4th ed.Philadelphia: LWW 2005
12. Ketonen L.M، Hiwatashi A، Sidhu R، Westesson P.L … et all.Pediatric Brain and Spine، An Atlas of MRI and Spectroscopy.1st ed.New York: Springer 2004