هفدهمین جلسه بارش افکار

هفدهمین جلسه بارش افکار گروه تشخیصی درمانی فرجاد با تدریس مدیرعامل محترم جناب آقای مهندس مهدی مشایخی و با حضور جمعی از پرسنل مراکز تصویربرداری طب آزما، مرکز تصویربرداری تابش پرتو و مرکز رادیوتراپی و انکولوژی صدرا در سالن کنفرانس مرکز فرجاد برگزار گردید.

طی این جلسه کتاب های اثر مرکب نوشته "دارن هاردی" و دوباره فکر کن نوشته "آدام گرنت" توسط جناب آقای مهندس مهدی مشایخی و دیگر پرسنل مورد خوانش و بحث و بررسی قرارگرفت.

 

کتاب اثر مرکب :

اثر مرکب می‌گوید که انتخاب‌های کوچک و روزانه‌ی ما می‌توانند در کنار هم نتایج بزرگی را رقم بزنند. این مفهوم در اقتصاد هم وجود دارد سپرده‌ی کمی را در نظر بگیرید که هر ماه سودی کم به آن اضافه می‌شود و ماه بعد سود به اصل پول و سود ماه‌های قبل تعلق می‌گیرید. اگر این حساب را چند سال داشته باشیم از رشد پول خود حیرت خواهیم کرد. به این اتفاق سود مرکب می‌گویند. حال این مسئله را برای هر چیزی که می‌خواهید رشد کند، متصور شوید. دارن هاردی همین مسئله را در حوزه‌ی موفقیت مطرح می‌کند. او می‌گوید برای انجام کارهای بزرگ، کافیست قدم‌های کوچک اما مداوم برداریم، شاید در ابتدا پیشرفتی مشاهده نشود اما در طی زمان تغییرات به صورت نمایی خود را به ما نشان خواهند داد. این موضوع در مورد کاهش وزن، سرمایه‌گذاری، افزایش بهره‌وری یا هر پیشرفت دیگری کاربرد دارد.

دارن هاردی در فصل‌های این کتاب بحث را بیشتر باز می‌کند و نشان می‌دهد که چرا شروع کار سخت است و با گذر از این سختی چه نتیجه‌ی شیرینی در انتظار ما است، او به زیبایی اصول مهم را با مثال‌هایی ساده توضیح می‌دهد. جدابیت این مثال‌ها در این است که حتی سال‌ها بعد از خواندن این کتاب با یاداوری همین مثال‌ها مطالب کتاب روبروی چشم شما ظاهر می‌شوند. کسی را ندیده‌ام که این کتاب را خوانده باشد و در زمان صحبت از آن از کلمه‌ی فوق العاده استفاده نکند.

هفدهمین جلسه بارش افکار با حضور مدیرعامل محترم فرجاد جناب آقای مهندس مهدی مشایخی

نگاهی کلی به کتاب اثر مرکب و درس‌های آن

اگر بخواهیم کتاب اثر مرکب را در چند جمله توصیف کنیم باید بگوییم که این کتاب در پی آن است به مخاطب خود بگوید تغییرات بزرگ و شگفت‌انگیز یک شبه اتفاق نمی‌افتد. اگر می‌خواهیم به تغییرات بزرگ دست پیدا کنید باید عاداتی را در خودتان ایجاد کنید با پایبند بودن به این عادت‌ها تغییرات جزئی و کوچکی به صورت روزمره در زندگی خودتان به وجود بیاورید. پس از مدتی این نتایج کوچک و جزئی باعث می‌شود که شاهد یک تغییر بزرگ در زندگی خودتان باشید. به عنوان مثال کسی که 100 کیلوگرم وزن دارد نمی‌تواند ناگهان به 70 کیلوگرم برسد بلکه باید با نیم ساعت ورزش در روز و کم کردن از مقدار غذای مصرفی خودش به وزن ایده آل خودش دست پیدا کند.

 

نحوه استفاده از یک دفترچه برای رسیدن به موفقیت

یک دفترچه بردارید و هر کاری که در طول روز انجام می‌دهید را در آن یادداشت کنید. دقت داشته باشید که باید همه کارهای خودتان را بنویسید. سپس ببینید که کدام کارها باعث می‌شود که از هدفتان دور و کدام کارها باعث می‌شود به هدفتان نزدیک شوید. کم کم با خودتان تمرین کنید تا بتوانید کارهایی که شما از هدف دور می‌کند کنار بگذارید و زندگی خودتان را پر از کارهایی کنید که به رشد و پیشرفت شما کمک می‌کند.

 

انتخاب‌ها و مسئولیت‌پذیری

زندگی کنونی ما محصول انتخاب‎‌هایی است که پیش از این داشته‌ایم. ابتدا به نظر می‌رسد که شما برای زندگی خود تصمیم می‌گیرید و دست به انتخاب می‌زنید ولی پس از انتخاب، این انتخاب‌ها هستند که تأثیر خودشان را در زندگی شما نمایان می‌کنند. مطمئن باشید که موفقیت چیزی جز انتخاب‌های کوچک و هوشمندانه نیست. شکست هم چیزی جز انتخاب‌های کوچک غلط نیست.

بسیاری از انتخاب‌های ما به صورت ناخودآگاه انجام می‌شود. خانواده، تربیت، فرهنگ و مدرسه به ما در کودکی درس‌هایی می‌دهد که ما در بزرگسالی بر اساس این درس‌ها عمل می‌کنیم. ما باید بتوانیم به کمک عادت‌ها و ناخودآگاه خودمان زندگی خودمان را تغییر بدهیم.

هفدهمین جلسه بارش افکار گروه تشخیصی درمانی فرجاد با تدریس مدیرعامل محترم جناب آقای مهندس مهدی مشایخی

مفهوم شانس

از نگاه دارن هاردی تمامی ما خوش‌شانس هستیم. او می‌گوید بدانید که اگر زنده هستید، سلامتی نسبی و غذایی برای خوردن دارید، خوش‌شانس هستید. شانس همه دور تا دور ما را احاطه کرده است. کافی است نگاهی به دور و برمان بیندازیم تا این شانس را ببینیم و بتوانیم بهترین بهره ممکن را از ببریم. البته گفتنی است که تعریف شانس از نگاه هاردی ممکن است با تعریف شانس از دیدگاه عوام متفات باشد. هاردی می‌گوید:

نگرش در واقع همان جایی است که نمی‌گذارد مردم به موفقیت برسند و جلوی رو کردن شانس به افراد را می‌گیرد. وقتی افراد نگرش شانس و خوشبختی نداشته باشند نمی‌توانند فرصت‌های پیرامون خودشان را ببینند تا بتوانند از این فرصت‌ها نهایت استفاده را ببرند و سرانجام اقدام موثر را انجام دهند.

 

کتاب دوباره فکرکن :

ما انسان‌ها از درک و قبول واقعیت فراری هستیم. باور ندارید؟ خب بیایید به این مثال‌ها کمی فکر کنیم. اول اینکه ما بیشتر ترجیح می‌دهیم چیزهایی را بشنویم که خودمان از شنیدنشان لذت می‌بریم. برای همین هم معمولا از شنیدن حرف‌هایی که ما را به فکر کردن وادار می‌کنند فراری هستیم. دوم اینکه معمولا وقتی کسی با ما مخالفت می‌کند، آن را به منزله تهدیدی برای خود قلمداد می‌کنیم. در حالی که چنین موقعیت‌هایی بهترین فرصت برای یادگیری به شمار می‌آیند. تمام این اتفاقات باعث شده دور و بر ما را کسانی پر کنند که بسیار شبیه به ما فکر می‌کنند. در نتیجه ما از لحاظ فکری با کمترین چالش ممکن مواجه هستیم. شاید در نگاه اول فکر کنید چنین چیزی اصلا بد نیست. خب، راستش را بخواهید چه کسی از آرامش بدش می‌آید؟ اما داستان چیز دیگری است!

هرچه ما کمتر ذهن و به خصوص افکار خود را کمتر به چالش بکشیم، به همان میزان هم شانس یادگیری و پیشرفت ما کاهش پیدا می‌کند. این همان دلیلی است که آدام گرنت به دنبال آن تصمیم گرفت تا این کتاب را بر پایه یافته‌های علمی و تجربی خود بنویسد. در واقع یکی از تکنیک‌هایی که آدام گرنت همیشه از آن بهره می‌برد این است که هنگام حرف زدن طوری به نظر بیاید که گویی تمام حرف‌هایش درست است. اما هنگام گوش دادن به نظرات دیگران، این تصور را داشته باشد که تمام مدت اشتباه می‌کرده است. به کمک این تکنیک و سایر نکاتی که در خلاصه کتاب دوباره فکر کن می‌توانید بیاموزید، ذهنیت شما نسبت به جهان اطراف، خودتان، روابط و از همه مهمتر اشتباهات و تفاوت‌هایتان تغییر خواهد کرد.

هفدهمین جلسه بارش افکار گروه تشخیصی درمانی فرجاد با صحبت های جناب آقای مهندس مهدی مشایخی

این کتاب چه کمکی به ما می‌کند؟

این کتاب به جهت‌گیری و فرضیاتی که ما در فرآیند تصمیم‌گیری به‌کار می‌بندیم پرداخته و بیان می‌کند که چگونه افراد و سازمان‌ها می‌توانند حس کنجکاوی را برای همیشه در روند فکری خود جای دهند. در واقع آنچه بیشتر از خود توانایی تفکر اهمیت دارد، مهارت دوباره اندیشیدن است. چرا که با این مهارت شما می‌تواند با دید بازتری به اتفاقات و شرایط نگاه کنید. اشتباه بیشتر ما این است که تصور می‌کنیم وقتی درباره انجام کاری فکر می‌کنیم و بر اساس تفکرات خود تصمیم می‌گیریم، تصمیم‌گیری ما حتما درست خواهد بود. در صورتی که اصلا اینطور نیست.

برای اینکه بتوانیم عادت‌های غلط گذشته را اصلاح کنیم، می‌بایست ابتدا آن‌ها را به چالش بکشیم. بهترین روش برای این کار هم دوباره فکر کردن است. بیشتر ما مانند همان مدیرعامل شرکت بلک‌بری سفت و سخت به باورها و اعتقاداتمان چسبیده‌ایم. اتفاقی که می‌تواند موجب غرق شدن کشتی زندگی یا کسب و کار ما شود.

همچنین گرنت در این کتاب راهکارها و نکاتی را برای مقابله با تعصب غلط به ما می‌آموزد. در واقع برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند، متعصب بودن اصلا ویژگی مثبتی نیست. تعصب نقطه مقابل تعقل است، برای همین هم آدام گرنت از پایه با آن مخالف است. کنار گذاشتن تعصبات فکری هم می‌تواند مسیر را برای رشد و توسعه فردی ما هموار کند.

 

بخش‌هایی از کتاب دوباره فکر کن

در جهانی که مدام درحال تغییر است، تغییر فکر و عقیده هزینه‌بر است.”

پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که رهبرانی که ذهنی دانشمند دارند موفق‌تر هستند زیرا زمانی که همه‌چیز به هم می‌ریزد و هیچ‌چیز درست پیش نمی‌رود، به تغییر و اصلاح مدل‌های کسب‌وکارشان تمایل بیشتری نشان می‌دهند. “

اعتماد به نفس از خودباوری نشئت می‌گیرد در حالی که تواضع، زیر سوال بردن درستی روش‌هایی است که پی گرفته‌اید. اکثر افراد موفق از دستیابی به اهدافشان مطمئنند اما در عین حال با فروتنی به این فکر می‌کنند که آیا از بهترین روش‌ها برای رسیدن به آن بهره می‌برند یا خیر.”

دفعه بعد که بر سر میز مذاکره نشستید، به یاد داشته باشید قرار نیست در همه‌ی جنگ‌ها پیروز میدان شوید. موافقت با برخی از نکاتی که شرکایتان ذکر می‌کنند و پیدا کردن نقاط مشترک با آن‌ها در واقع ترغیبشان می‌کند که به سمت جبهه‌ی شما حرکت نمایند.”

هفدهمین جلسه بارش افکار - جناب آقای مهندس مهدی مشایخی

یکی از موثرترین روش‌ها برای از بین بردن تعصبات دیگران این است که فقط به آن‌ها نشان دهید تا چه اندازه عقایدشان دلبخواهی و غیرعقلانی هستند.”

معمولاً وقتی تلاش می‌کنیم تا فردی را متقاعد کنیم، زیاد حرف می‌زنیم. اما مصاحبه‌ی انگیزشی بیشتر بر شنیدن تأکید دارد.”

به بیان دیگر اگر می خواهید کسی را دوباره به فکر وادارید، گفتن اینکه عقیده‌اش درست یا غلط است اصلاً مناسب نیست. به جایش بهتر است به او نشان دهید که برای انتخاب، گزینه‌های بسیار زیادی پیش رویش قرار دارد. این رویکرد مردم را تشویق می‌کند که به جای انتخاب احساسی و غیرمنطقی یکی از گزینه‌ها، بیشتر بر خود مسئله تمرکز کنند.”

اگر می‌خواهید تیمتان در دوباره فکر کردن و اتخاذ تصمیمات جدید توانایی کسب کند، باید در محیط کارتان فرهنگ یادگیری را گسترش دهید.”

در دنیایی که همه چیز در کسری از ثانیه تغییر می‌کند، توانایی دوباره اندیشیدن می‌تواند شانس موفقیت شما را چند برابر کند.